۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه

اتحاد و همراهی؟...با چه کسانی؟


ما همه با هم هستیم...هر کسی که دلش نه فقط برای ایرانی آباد و آزاد میتپه,که حتی برای آینده فرزندانش مبارزه میکنه!


بذارید نظرمو بدون رودربایستی و ترس از منفی بگم,به خدا هدفم فقط تضعیف نشدن جنبشه,چون مجاهدین خلق مثل وزنه هایی هستن که نمیذارن بالون جنبش سبز بلند بشه و پرواز کنه:به نظر من(که تنها یک نفر از جنبش بزرگ سبز هستم)مجاهدین خلق در دایره وسیع این جنبش نمیگنجه...میدونید چرا؟

اول اینکه اکثریت اعضای جنبش سبز طبیعتا در داخل کشور هستند...به نظرتون مردم در داخل کشور چه نظری در مورد این گروهک(از لفظ جنایتکار استفاده نمیکنم که برخی سریع جوش نیارن و بتونن آروم بحث کنن) دارند؟

کسی که برادر,پدر,رفیق یا اقوام دور او بدست این گروهک ترور یا معلول شده میتونه حتی یک لحظه اینها را تحمل کنه؟چه برسه به اتحاد با اینان...من به شخصه بدلیل شهادت یکی از اعضای خانواده ام(پسر دایی) توسط مجاهدین خلق بیشتر از حقوق شهروندی برای این جماعت را نمیتوانم تحمل کنم...حتی رفقای دیگرم که بعضیشون آتئیست هستند هم مجاهدین خلق رو جنایتکار میدونن.اینها هنوز از لیست گروههای تروریستی آمریکا هم خارج نشدن!

ببینید منافق به چه معناست:یعنی کسی که خودش رو کس دیگری نشون میده,یعنی تزویر,یعنی دورویی...حالا شما بگید چه کسانی بودند که جنبش سبز و موسوی رو مسخره میکردن؟چه کسانی بودن که میگفتن موسوی از طرف حکومت برای گرم کردن تنور انتخابات اومده؟

حالا همین افراد خودشون رو رهبر مقاومت و رییس جمهور خلق ایران میدونن!

دورویی از این بیشتر؟پس واقعن لفظ منافق برازنده این گروه است.به خدا اینا از دار و دسته احمدی نژاد بدترن...نگاه کنید کسانی که تونستن از پادگان اشرف فرار کنن چی تعریف میکنن...اگه اینا به قدرت برسن هممون باید یدونه عکس آقامسعود و مریم خانوم رو بزنیم روسینمون و همگی کاپشن خاکی بپوشیم!

چیزی بدتر از حمله به وطن و همکاری با دشمن خونی ایران صدام(چه قبل از انقلاب چه بعد آن دشمنیش رو نشون داد)وجود داره؟چیزی بدتر از حمله توپخانه ای به یک شهر مسکونی و کشتن هموطن حتی با عقیده متفاوت وجود داره؟

خواهش میکنم احساسی برخورد نکنید و کلمه اتحاد رو با اتحاد با مجاهدین خلق قاطی نکنید...اینا پاشون به ایران برسه و قدرت رو بدست بگیرن اول کاری که میکنن انتقامه...انتقام از ملت ایران.

۱۳۸۹ اسفند ۲۴, سه‌شنبه

بوی خوش چهارشنبه سوری امسال!...با رایحه وطن.

از ترافیک سنگین اتوبان رسالت و بوق زدنهای ممتد مردم فهمیدم که نه!مثل اینکه امروز بر خلاف سالهای اخیر چهارشنبه سوری یه بوی دیگه ای داره.فقط بوی اکلیل سرنج سوخته و باروت سوخته چینی نیست...امروز تو تاکسی بعد ماهها هرکس حرف میزد بوی وطن میومد...بوی ایران میداد...باورتون نمیشه!سوار تاکسی که شدیم(من و دوتا مرد دیگه عقب بودیم یه پیرزن نقلی هم جلو نشسته بود) راننده شروع کرد:
میشنوید رادیو چی میگه؟!میگه موتوریا از 2 به بعد حق ندارن بیان تو خیابون...هه هه هه هه...آخه بگو بیشرف اینا همینجوریش پول بنزینشونو در نمیارن که بخوان شیکم زن و بچشونو سیر کنن...خانوم ببخشدا...بی ادبیه... ولی واقعا حرومزادنا!
اون چمران کثافت!...تو خونه ریشاشو با شیر میشوره,اطو میکنه بعد میاد بیرون که بگه من آدم معنوی ایم...کثافت داره از اسم برادر شهیدش سوء استفاده میکنه...وگرنه چرا دو کلام از موسوی و کروبی حمایت نکرد؟!...چرا از احمدی نژاد انتقاد نکرد؟!...فقط بلدن مردمو بچاپن!بیشرفا!
از خنده مرده بودیم همه!
یهو برگشت گفت:بیا اینم از این!تا دونفر میگن فلان روز میخوایم بیایم بیرون اینا خودشونو خیس میکنن!موتورا نیان!حکومت نظامیه!مردم نیان!اگه بیان برای خریده!ایشالا همین امروز ملت بزنن کارو تموم کنن!والا بخدا خسته شدیم!آخه من با بنزین هفتصد تومنی چجوری تو این ترافیک کار کنم؟...بنزین چهارصدیمون هم که سریع تموم میشه!آخه بگو بیشرفا خودتون بیاید با بنزین هفتصدی کار کنید ببینید آخر شب براتون بیست تومن میمونه؟!اگه موند بیان منو اعدام کنن!مثل بچه های مردم...
هیچی از این اعتراضای خاموش برای یک حکومت خطرناکتر نیست...تمام سعیمون باید برای به صحنه کشوندن اینا باشه تا 25 خردادی دیگه بیآفرینیم!

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

برو بچز,فردا باید صدای ترقه هامون رو سه نفر بشنون!

دوتاشون که خیلی عزیزن! موسوی و کروبی(و البته همسران بزرگوارشون) هستن که یقینا خبر ندارن که 25 بهمن و یک اسفند چه خبربوده...دختران موسوی هم که گفتن نتونستن خبر بدن(جلوی ماموران امنیتی اجازه نداشتن حرف سیاسی بزنن) پس خودمون باید خبرشون کنیم.اما یک نفر دیگه هم هست که مثل اینکه هنوز میخواد خودشو بزنه به کوچه علی چپ!...بچه ها از رفقام شنیدم که آقایون خیلی نگران چارشنبه سورین!یه جورایی تنبونشون خیس شده!اینا همینجوریش نمیتونستن میدون محسنی و یاخچی آباد و نظام آباد و...رو چارشنبه سوریا جمع کنن...چه برسه به اینکه مردم امسال شجاعتر(یادمون نره که مردم ایران امسال با پارسال کمی تفاوت دارن) شدن و قراره شعارای سیاسی بدن و از اون مهم تر مردم امسال هدف بزرگی دارند؟!:
آزادی!

۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

عزیزی که داری گند میزنی یه لحظه وایسا ببین کجا وایستادیم؟...جلوی میرحسین و کروبی تحقیر شدیم!

فکر میکنید چه اتفاقی افتاده؟!...به خدا ساده تر و بی غیرت تر از ما ایرانیا خلق نشده!...تا بوده همین بوده...تو تاریخمون هم پره از این حماقتها!...همیشه نوشدارومون بعد مرگ سهراب رسیده...تک و توک توی تاریخمون مرد!(با دال محکم و کشدار) داریم مثل کوروش مثل آذرمیدخت مثل امیرکبیر مثل عباس دوران مثل محمد مختاری...شما رو به هر چی میپرستید دروغ میگم؟!...همیشه منتظر یه هسته رهبری و حامی هستیم تا شجاعتمون رو نشون بدیم...به خدا یاد فداکاری شهید عباس دوران که می افتم که با هواپیما دل دریاییش رو به دریا میزنه و در حال سوختن خودش رو به برج مراقبت فرودگاه بغداد میکوبونه بغضم میخواد بترکه و داد بزنم آهای ایرانیا...خجالت نمیکشید تو خاکی نفس میکشید که اینا نفس کشیدن؟!
وقتی یاد اون متن توی فیسبوک شهید محمد مختاری می افتم میخوام همه ی دنیا رو صدا کنم بهشون بگم:ماهایی که نشسته داریم تو ذلت زندگی میکنیم چرا آخه نمیمیریم؟!
دیشب موقع خواب داشتم به این فکر میکردم که میرحسین و کروبی رو بعد از 17اسفند بردن توی یک اتاق و کلی آزار و اذیتشون میکنن بعد بهشون میگن دیدید برای کیا داشتید خودتون رو میکشتید؟!دیدید جنبش سبز لجنیتون هم هیچ ...ی نتونستن بخورن؟!(بقیه شو خودتون میتونید در مورد زهرا رهنورد و فاطمه کروبی تصور کنید خوب نیست گفته بشه)
همین الانش هم که دارم اینارو مینویسم دارم دیوونه میشم!!!من مطمئنم اگه حتی بیرون بیان به رومون نمیارن(اگه اتفاق افتاده باشه)!شما رو به خدا یه کم به خودمون بیایم هر روز دارن تحقیرمون میکنن...نشستن دور هم بهمون میخندن...به خدا میشینن بالاترین رو میخونن مسخره مون میکنن:سه شنبه های اعتراض!هه هه هه هه.
آقایون خانومها خودمون و یه ملتی رو اسکل نکنیم...اگه مرد تغییرید اول باید خودمون تغییر کنیم...باید این ترس از باتوم و کتک خوردن از سرمون بیفته...باید دلمون دریایی بشه...باید یاد بگیریم که اگر کنار هم باشیم هیچ کس حریفمون نیست...باید یاد بگیریم اگر چیزی میخوایم باید هزینه اش هم خودمون بپردازیم نه اینکه منتظر بقیه بشیم بیان تو خیابون و کشته بدن اونوقت ما دستمزدشون(که آزادی وطنه)رو نشخوار کنیم.نزارید بدنام ترین نسل تاریخ ایران مثل کوفیها بشیم!
یه یا علی بگید و خودتون رو برای حضور تو میدون انقلاب از چهارشنبه سوری تا لحظه تحویل سال آماده کنید.ترقه هاتون یادتون نره...شاید وزارت کشور مجوز داد.D:

۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

5روزبیشتر تا چهارشنبه سوری نمونده...اگه فکر میکنید لیاقت تحول ایران رو داریم;بسم الله


دوستای سبز گلم,باید تکلیفمون رو مشخص کنیم,باید دلمون رو به دریا بزنیم,باید دستامون رو بزاریم تو دست هم برای یه هدف مشترک,باید اخمامون رو بکنیم تو هم و با چهره ای عصبانی اما با دلی پر از مهربونی برای چارشنبه سوری به خیابون بریم دقت کنید که این خشونت نیست ما فقط میخوایم به قسمتی از حاکمیت که با خشونت و نیرنگ میخوان این مملکت رو مثل ارث پدرشون بالا بکشن بفهمونیم که اینجا ایرانه,ایران...میخوایم بگیم حواسشون باشه اگر دیکتاتوری بخواد ادامه پیدا کنه هزینه سنگینی رو متحول میشن...ما میخوایم فقط یه کوچولو بترسونیمشون...یادمون باشه به قول میرحسین ما مثل اونها نیستیم...ما حق نداریم کسی رو بزنیم یا بکشیم یا حتی به کسی توهین کنیم...ما سبزیم و با سیاهان زمانه خیلی فرق داریم...ما برای تلافی نمیریم ما برای دفاع از حقمون و البته حمایت از همراهانمون(میرحسین و کروبی و همسرانشون) به خیابون میریم...تورو خدا مراقب باشیم که مامورها زخمی نشن...چون جدای از پیمان مسالمت آمیزانه جنبش سبزمون هر کس که زخمی بشه یا بسوزه میندازن گردن ما...پس همه با هم برای عرض اندامی عظیم وتجمعی باشکوه خودمون رو آماده کنیم ترقه هاتون رو یادتون نره تا سه شنبه بخرید...کپسولی و سیگارت یادتون نره.

۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه

اتفاقات این چند روز مثل هوای تهران ابهام آلوده! یک بزنگاه مهم برای جنبش سبز

حدود دو هفته هست که کلمه اعلام کرده که موسوی و رهنورد  به پادگان حشمتیه منتقل شدن و هیچ اثری مبنی بر حضورشون توی خونه شون در بن بست اختر نیست...حالا عذرخواهی میکنه و میگه در بازداشت خانگی قرار دارن.
چند روز پیش هم یک جایی خوندم که موسوی رو از خونه خارج کردن و  برای مذاکره و حل بحران به بیت رهبری بردن(خیلی هم بی ربط نیست چون از 25بهمن دستگیری و خارج شدنشون رو حکومت اکیدا تکذیب میکرد)...بعدش هم که رفسنجانی از ریاست خبرگان کنار رفت...امروز هم که بعد اینهمه مدت خاتمی با خانواده موسوی تلفنی صحبت کرده و ابراز همدردی کرده...از همه مهمتر مهاجرانی که نزدیکان بسیاری در سپاه و حاکمیت داره اون صحبت هارو کرد...از کروبی شجاع هم که خبری نیست...تو یکی از اون بزنگاه های  مهم بر سر راه جنبش قرار داریم:
اولا سایت کلمه باید تکلیف رو مشخص کنه که واقعا موسوی و رهنورد توی خونشونن یا نه(قرار بر این بود که آزادی یا در خانه بودنشون فقط توسط دختران موسوی اعلام بشه نه یک سایت در معرض حمله سایبری)
دوما خیلی باید مراقب اعضای مشکوک بالاترین باشیم چون من توی بعضی از وبلاگهای بسیجیها شنیدم که تو بالاترین مسیر حرکت جنبش رو کنترل و حتی تو بعضی موارد تعیین میکنن(با اظهار نظر و همراهی دوستانشون و در نتیجه داغ شدن لینکهاشون).
سوما تکلیف چهارشنبه سوری باید سریع تر مشخص بشه...میتونه یکجورایی سرنوشت جنبش تو این روز تعیین بشه!