۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

آقایون؛شماها مسئولید،مسئول!

امروز شهرک صنعتی شهریار یه کاری داشتم،رفتم میدون آزادی که ماشینهای شهرک صنعتی رو سوار شم، سوار ماشین یه غول بچه(منظور:هیکل درشت) شدیم و یه آقایی جلو نشست،من و یک آقای دیگه هم عقب(راننده یه مسافر دیگه میخواست که آقای جلویی گفت من حساب میکنم)...خلاصه راه افتادیم و یه کم که از آزادی فاصله گرفتیم یه دختری کنار جاده واستاده بود،گفت:سر ایران خودرو...راننده زد زیر ترمز و گفت:خواهرم از اینجا که سخت میبرن،بیا بالا من تا یه جایی برسونمت...راه افتاد و سر یه خیابونی اون خانوم رو پیاده کرد و گفت:همینجا بگو ایران خودرو میرسوننت!
تا دختره پیاده شد این راننده همینجوری از پشت بهش نگاه میکرد...یکهو(خیلی پوزش میخوام) گفت:عجب گوشتی بود!و راه افتاد.
من هم ناخودآگاه گفتم:خواهرت بود که؟!
یکهو زد روی ترمز و پیاده شد اومد منو پرت کرد پایین و گفت:پاشو برو گمشو بینیم بابا....!(بقیش گفتن نداره)
خلاصه همینجوری که تا آزادی پیاده برمیگشتم(اصلا بیخیال شهرک صنعتی شدم!) داشتم با خودم فکر میکردم که چه بلایی سر بچه هایی اومده که یه زمانی از لقمه هاشون برای جبهه های جنگ میزدن و اون لقمه ها رو به جبهه میرسوندن حالا بزرگ شدن ببین به چه روزی افتادن از تدبیر این نامردها!
خدا ازتون نگذره که این مردم رو به این روز انداختید...اون پسر تقصیری نداره!همش تقصیر شماهاست،شماهایی که فقط به فکر قدرتید بدونید که مسئول این وضعیت شمایید!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر